اخبار تاریخ شفاهی تیر 1404

به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، «خبرهای ماه» عنوان سلسله گزارشی در این سایت است. این گزارش‌ها نگاهی دارند به خبرهای مرتبط با موضوع سایت در رسانه‌های مکتوب و مجازی. در ادامه خبرهایی از تیر 1404 را می‌خوانید.

خاطرات فروز رجایی‌فر

دکتر فروز رجایی‌فر، یکی از دانشجویان فعال در جریان تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در سال ۱۳۵۸، مهمان دویست‌وچهل‌وپنجمین برنامه شب خاطره (اردیبهشت 1393) بود. او درباره سفر کاروان زائران صلح سوریه خاطره گفت. دکتر رجایی‌فر گفت: «ما در این سفر، شاهد صحنه‌های خوشحال و ناراحت‌کننده بودیم. همان‌طور که آقای افخمی گفتند، زندگی در دمشق و لاذقیه و حمص جریان داشت.

سیصد و شصت و نهمین شب خاطره - 3

راوی دوم برنامه شب خاطره، سیدامیر عبداللهی، متولد 31 فروردین 1335 از محله چهارصددستگاه نازی‌آباد بود. او از 16 سالگی به جبهه رفت. سال 1361 با عملیات مسلم‌بن عقیل، پایش به عملیات‌ها باز شد و در جبهه ماند تا عملیات کربلای 5 که هر دو پای خود را در جبهه جا گذاشت. برادرش نیز در جبهه شهید شد و به همین علت، راوی دو مدال از دستان حضرت ابوالفضل(ع) دارد؛ یک مدال برادر شهید بودن و دیگری مدال جانبازی.

شانه‌های زخمی خاکریز - 8

ساعت ده صبح با ماشین حرکت کردیم برای شناسایی مناطق به تصرف در آمده. رسیدیم به شیاری که جاده زده بودند. سمت چپ جاده، چهار دستگاه کامیون بودکه قبلاً برای عراقیها کار تدارکاتی می‌کرد. حالا برای بچه‌های خودی کار تدارکاتی می‌کرد! جلوتر، جاده مقداری سربالایی داشت که به پنجوین می‌خورد. بچه‌های مهندسی با تلاشی پیگیر و طاقت‌فرسا در دل کوه جاده می‌زدند. سمت چپ کوه بچه‌های موتوری مشغول احداث سنگر و محل استقرار آمبولانس بودند.

برشی از خاطرات رضا امیرسرداری

مرصاد

بعد از پذیرش قطعنامه، علاوه بر بسیاری از اسرا، عراقی‌ها هم انتظار داشتند به‌زودی با حل شدن مسایل بین ایران و عراق، تکلیف اسیران هم روشن شود. روزنامه های عراقی از فردای همان روز اعلام خبر پذیرش قطعنامه از طرف ایران، تبلیغات وسیعی را حول بند ۶ قطعنامه آغاز کردند. آنها با چاپ لیست‌های بلندبالایی از آمار، ارقام و تاریخ حوادثی که قبل از شروع جنگ رخ داده بود، می‌کوشیدند ثابت کنند ایران آغازگر جنگ بوده است

فرهنگ عامه و تاریخ شفاهی

راهنمای مصاحبه و تدوین

در دنیای امروز که سرعت تحولات فرهنگی و اجتماعی افزایش یافته، حفظ و ثبت روایت‌های شفاهی و میراث فرهنگ عامه از اهمیتی دوچندان برخوردار شده است. در این راستا، انتشار کتاب فرهنگ عامه و تاریخ شفاهی: راهنمای مصاحبه و تدوین گامی ارزشمند در مسیر توسعه دانش و مهارت‌های علاقه‌مندان، پژوهشگران و دانشجویان حوزه‌های مردم‌نگاری، تاریخ شفاهی و مطالعات فرهنگی محسوب می‌شود

سیصد و شصت و نهمین شب خاطره - 2

راوی نخست مراسم سیدعباس حیدری بود که در ادامه سخنانش گفت: وقتی به مسجدسلیمان رسیدیم، برخلاف آنچه انتظار داشتیم، نه خبری از یک پایگاه نظامی رسمی بود و نه تجهیزات خاصی. آنجا بیشتر شبیه یک باغ بزرگ بود. در دو طرف آن، چند چادر زده بودند. در طرف دیگر، یک ساختمان قرار داشت. چند روزی در آنجا آموزش دیدیم. تمرین تیراندازی و کار با سلاح‌های سبک را به ما یاد دادند.

خاطرات سیدمحمد مرندی

دکتر سیدمحمد مرندی، استاد دانشگاه و رزمنده دوران دفاع مقدس، مهمان دویست‌وچهل‌وپنجمین برنامه شب خاطره (اردیبهشت 1393) بود. او درباره کاروان زائران صلح سوریه خاطره گفت. دکتر مرندی گفت: «من جزو مدعوین کاروان نبودم. یک روز قبل از حرکت، متوجه شدم و قسمت شد با کاروان همراه شوم.

شانه‌های زخمی خاکریز - 7

سه ـ چهار روز از عملیات گذشت. بچه‌ها از سمت راست کوه بالا کشیده بودند. ارتفاعات شیلر در حال فروپاشی بود. من چند بار با یکی از راننده‌های آمبولانس زیر خیمه آتش دشمن نشستیم و زیارت عاشورا خواندیم، در حالی که خشم خمپاره‌ها در اطرافمان شعله می‌کشید. یک بار که آمدند و آمبولانس خواستند، فهمیدم این بار جنازه شهید «حاجی‌پور» را باید ببریم. حاجی‌پور فرمانده تیپ عمار بود. شجاعت او را از زبان بچه‌ها زیاد شنیده بودم. حاجی‌پور با موتور می‌رفته که زده بودندش.

تاریخ شفاهی با کدام رویکرد؟

در یک نگاه کلی به نظر می‌رسد با سه رویکرد میتوان به تاریخ شفاهی نگریست. رویکرد نخست آن است که تاریخ شفاهی را به مثابۀ تکنیک یا فن جمع‌آوری اطلاعات قلمداد کنیم. در این رویکرد، تاریخ شفاهی به مثابۀ مثلثی فرض می‌شود که یک ضلع آن مصاحبه‌شونده، ضلع دوم مصاحبه‌کننده یا مورخ شفاهی و ضلع سوم وسیله انتقال یا ضبط‌صوتی یا تصویری است...
 

شانه‌های زخمی خاکریز - 8

ساعت ده صبح با ماشین حرکت کردیم برای شناسایی مناطق به تصرف در آمده. رسیدیم به شیاری که جاده زده بودند. سمت چپ جاده، چهار دستگاه کامیون بودکه قبلاً برای عراقیها کار تدارکاتی می‌کرد. حالا برای بچه‌های خودی کار تدارکاتی می‌کرد! جلوتر، جاده مقداری سربالایی داشت که به پنجوین می‌خورد. بچه‌های مهندسی با تلاشی پیگیر و طاقت‌فرسا در دل کوه جاده می‌زدند. سمت چپ کوه بچه‌های موتوری مشغول احداث سنگر و محل استقرار آمبولانس بودند.